لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!

فرار کردن
بعضی بچهها از خانه فرار میکنند.

گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!

سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.

با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.

تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.

کنار گذاشتن
من میخواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.

کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

تصمیم گرفتن
او به مدل موی جدیدی تصمیم گرفته است.
