لغت
آلبانیایی – تمرین افعال

دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.

تمرین کردن
ورزشکاران حرفهای باید هر روز تمرین کنند.

دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

وجود داشتن
دایناسورها دیگر امروز وجود ندارند.

کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.

افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

شمردن
او سکهها را میشمارد.

فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

بردن
تیم ما برد!

رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.
