titta
Hon tittar genom kikare.
نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.
yttra sig
Den som vet något får yttra sig i klassen.
صحبت کردن
هر که چیزی میداند میتواند در کلاس صحبت کند.
ringa
Flickan ringer sin vän.
زنگ زدن
دختر دارد به دوستش زنگ میزند.
spara
Mina barn har sparat sina egna pengar.
ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.
gå tillbaka
Han kan inte gå tillbaka ensam.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.
måla
Jag har målat en vacker bild åt dig!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!
flytta ut
Grannen flyttar ut.
خارج شدن
همسایه خارج میشود.
täcka
Barnet täcker sina öron.
پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.
hata
De två pojkarna hatar varandra.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
glömma
Hon vill inte glömma det förflutna.
فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.
hoppa
Han hoppade i vattnet.
پریدن
او به آب پرید.
läsa
Jag kan inte läsa utan glasögon.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.