لغت
تايلندی – تمرین افعال

تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.

نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.

فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

بریدن
موسس موهای او را میبرد.

اقامت یافتن
ما در یک هتل ارزان اقامت یافتیم.

دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.

مراقب بودن
مراقب باشید تا مریض نشوید!
