لغت
تايلندی – تمرین افعال

شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.

اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.

افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

دانستن
او زیادی از کتابها را تقریباً حفظ میداند.

پرتاب کردن به
آنها توپ را به یکدیگر پرت میکنند.

بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.

مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

اعتراض کردن
مردم به بیعدالتی اعتراض میکنند.

دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.
