لغت
تايلندی – تمرین افعال

انجام دادن
او تعمیرات را انجام میدهد.

آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

برخاستن
متاسفانه هواپیمای او بدون او برخاسته است.

انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.

ذخیره کردن
شما میتوانید در هزینه گرمایش پول ذخیره کنید.

زدن
قطار به ماشین زد.

سوختن
گوشت نباید روی منقل بسوزد.

منقرض شدن
بسیاری از حیوانات امروز منقرض شدهاند.

گرفتن
او چند هدیه گرفت.

حمل کردن
ما دوچرخهها را روی سقف ماشین حمل میکنیم.

لغو شدن
پرواز لغو شده است.
