لغت
اکراينی – تمرین افعال

شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!

باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.

وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

خوش گذراندن
ما در پارک تفریحی خیلی خوش گذشت!

گفتن
او به من یک راز گفت.

چرخاندن
او گوشت را چرخاند.

متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

ایستادن
کوهنوردی روی قله ایستاده است.

خوابیدن
آنها میخواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.
