لغت
اکراينی – تمرین افعال

رها کردن
هیچ کس نمیخواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.

آمدن
خوشحالم که آمدی!

جای دادن
بسیاری از خانههای قدیمی باید به خانههای جدید جای بدهند.

رقصیدن
آنها با عشق یک تانگو را میرقصند.

برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.

آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

وجود داشتن
دایناسورها دیگر امروز وجود ندارند.

نزدیک بودن
یک فاجعه نزدیک است.

هل دادن
آنها مرد را به آب هل میدهند.

فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

خریدن
آنها میخواهند یک خانه بخرند.
