لغت
ويتنامی – تمرین افعال

وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

داشتن
امروز تولد دختر ما است.

جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع میکند.

تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.

کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.

بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.

سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

گیر کردن
من گیر کردهام و راهی برای خروج پیدا نمیکنم.
