لغت

ويتنامی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/113811077.webp
همراه آوردن
او همیشه برای او گل می‌آورد.
cms/verbs-webp/121520777.webp
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
cms/verbs-webp/78063066.webp
نگه داشتن
من پولم را در میز کنار تخت نگه می‌دارم.
cms/verbs-webp/90032573.webp
دانستن
بچه‌ها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد می‌دانند.
cms/verbs-webp/91147324.webp
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.
cms/verbs-webp/119913596.webp
دادن
پدر می‌خواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
cms/verbs-webp/124274060.webp
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
cms/verbs-webp/113418367.webp
تصمیم گرفتن
او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.
cms/verbs-webp/120700359.webp
کُشتن
مار موش را کُشت.
cms/verbs-webp/80116258.webp
ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی می‌کند.
cms/verbs-webp/101890902.webp
تولید کردن
ما عسل خود را تولید می‌کنیم.
cms/verbs-webp/3819016.webp
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.