لغت

ويتنامی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/114231240.webp
دروغ گفتن
وقتی می‌خواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ می‌گوید.
cms/verbs-webp/92207564.webp
سوار شدن
آنها به تندی سوار می‌شوند.
cms/verbs-webp/106515783.webp
نابود کردن
گردباد بسیاری از خانه‌ها را نابود می‌کند.
cms/verbs-webp/121870340.webp
دویدن
ورزشکار دو می‌زند.
cms/verbs-webp/59250506.webp
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گل‌ها را آب بدهد.
cms/verbs-webp/55372178.webp
پیشرفت کردن
حلزون‌ها فقط به آهستگی پیشرفت می‌کنند.
cms/verbs-webp/51120774.webp
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را می‌آویزند.
cms/verbs-webp/90183030.webp
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.
cms/verbs-webp/101158501.webp
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.
cms/verbs-webp/98082968.webp
گوش دادن
او به او گوش می‌دهد.
cms/verbs-webp/3819016.webp
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.
cms/verbs-webp/32796938.webp
فرستادن
او می‌خواهد الان نامه را بفرستد.