لغت
زبان چینی – تمرین افعال

اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.

لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.

رفتن
شما هر دو به کجا میروید؟

روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

مقایسه کردن
آنها ارقام خود را با یکدیگر مقایسه میکنند.

ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.

شنا کردن
او به طور منظم شنا میزند.
