لغت
زبان چینی – تمرین افعال

کار کردن
او بهتر از مردی کار میکند.

زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.

ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشینهای خود را ایستاده گذارند.

ساختن
آنها میخواستند یک عکس خندهدار بسازند.

کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

حذف کردن
شما میتوانید شکر را در چای حذف کنید.

اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

فرار کردن
گربه ما فرار کرد.

احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
