لغت

یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

cms/verbs-webp/84506870.webp
embebedar-se
Ele se embebeda quase todas as noites.
مست شدن
او تقریباً هر شب مست می‌شود.
cms/verbs-webp/87142242.webp
pendurar
A rede pende do teto.
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.
cms/verbs-webp/123947269.webp
monitorar
Tudo aqui é monitorado por câmeras.
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربین‌ها نظارت می‌شود.
cms/verbs-webp/105504873.webp
querer partir
Ela quer deixar o hotel.
خواستن ترک کردن
او می‌خواهد هتل خود را ترک کند.
cms/verbs-webp/129300323.webp
tocar
O agricultor toca suas plantas.
لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس می‌کند.
cms/verbs-webp/110775013.webp
anotar
Ela quer anotar sua ideia de negócio.
یادداشت کردن
او می‌خواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.
cms/verbs-webp/98561398.webp
misturar
O pintor mistura as cores.
مخلوط کردن
نقاش رنگ‌ها را مخلوط می‌کند.
cms/verbs-webp/111615154.webp
levar
A mãe leva a filha de volta para casa.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
cms/verbs-webp/120452848.webp
conhecer
Ela conhece muitos livros quase de cor.
دانستن
او زیادی از کتاب‌ها را تقریباً حفظ می‌داند.
cms/verbs-webp/95625133.webp
amar
Ela ama muito o seu gato.
دوست داشتن
او گربه‌اش را خیلی دوست دارد.
cms/verbs-webp/128644230.webp
renovar
O pintor quer renovar a cor da parede.
تجدید کردن
نقاش می‌خواهد رنگ دیوار را تجدید کند.
cms/verbs-webp/80427816.webp
corrigir
A professora corrige as redações dos alunos.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانش‌آموزان را اصلاح می‌کند.