어휘

نیاز داشتن

من تشنه‌ام، نیاز به آب دارم!

naaz dashtn

mn tshnh‌am, naaz bh ab darm!

필요하다

목이 마르다, 물이 필요해!

بیدار شدن

او تازه بیدار شده است.

badar shdn

aw tazh badar shdh ast.

깨어나다

그는 방금 깨어났다.

سیگار کشیدن

او یک پیپ سیگار می‌کشد.

saguar keshadn

aw ake peape saguar ma‌keshd.

피우다

그는 파이프를 피운다.

پوشاندن

او صورت خود را می‌پوشاند.

pewshandn

aw swrt khwd ra ma‌pewshand.

덮다

그녀는 얼굴을 덮는다.

سوزاندن

او یک کبریت را سوزانده است.

swzandn

aw ake kebrat ra swzandh ast.

태우다

그는 성냥을 태웠다.

سخت یافتن

هر دوی آن‌ها وداع گفتن را سخت می‌یابند.

skht aaftn

hr dwa an‌ha wda’e guftn ra skht ma‌aabnd.

어려워하다

둘 다 이별 인사를 하는 것이 어렵다.

قرار گذاشتن

دوست من امروز من را قرار گذاشت.

qrar gudashtn

dwst mn amrwz mn ra qrar gudasht.

기다리다

내 친구는 오늘 나를 기다렸다.

گپ زدن

آنها با یکدیگر گپ می‌زنند.

gupe zdn

anha ba akedagur gupe ma‌znnd.

채팅하다

그들은 서로 채팅한다.

نگاه کردن

او از دوربین نگاه می‌کند.

nguah kerdn

aw az dwrban nguah ma‌kend.

보다

그녀는 망원경을 통해 보고 있다.

دویدن

ورزشکار در حال آماده‌شدن برای دویدن است.

dwadn

wrzshkear dr hal amadh‌shdn braa dwadn ast.

달리기 시작하다

운동선수가 달리기를 시작하려고 한다.

صدا کردن

معلم من اغلب به من صدا می‌زند.

sda kerdn

m’elm mn aghlb bh mn sda ma‌znd.

불러내다

나의 선생님은 자주 나를 불러낸다.

باز کردن

گاوصندوق با کد رمز می‌تواند باز شود.

baz kerdn

guawsndwq ba ked rmz ma‌twand baz shwd.

열다

이 금고는 비밀 코드로 열 수 있다.