لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

importar
Nós importamos frutas de muitos países.
وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.

sair
Ela sai do carro.
بیرون رفتن
او از ماشین بیرون میآید.

chegar
Ele chegou na hora certa.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.

buscar
A criança é buscada no jardim de infância.
جمع کردن
کودک از مهدکودک جمع میشود.

contar
Ela me contou um segredo.
گفتن
او به من یک راز گفت.

pegar
Ela secretamente pegou dinheiro dele.
گرفتن
او به طور مخفیانه پول از او گرفت.

prestar atenção
Deve-se prestar atenção nas placas de tráfego.
توجه کردن
باید به علایم راهنمایی ترافیک توجه کرد.

salvar
Os médicos conseguiram salvar sua vida.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

punir
Ela puniu sua filha.
مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.

sentir
Ela sente o bebê em sua barriga.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

pagar
Ela pagou com cartão de crédito.
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.
