لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

proći
Voda je bila previsoka; kamion nije mogao proći.
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.

vikati
Ako želiš biti čuo, moraš glasno vikati svoju poruku.
فریاد زدن
اگر میخواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.

iznajmiti
On je iznajmio auto.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.

čitati
Ne mogu čitati bez naočala.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.

gurati
Auto je stao i morao je biti gurnut.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

napustiti
Mnogi Englezi su željeli napustiti EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسیها میخواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.

boriti se
Sportaši se bore jedan protiv drugog.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.

kuhati
Šta kuhaš danas?
پختن
امروز چه میپزید؟

složiti se
Susjedi se nisu mogli složiti oko boje.
توافق کردن
همسایهها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.

morati
Ovdje mora sići.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

teško padati
Oboje im teško pada rastanak.
سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.
