لغت
زبان چینی – تمرین افعال

بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.

خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

گفتن
او به او یک راز میگوید.

لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.

بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.

همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.

نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.
