minska
Jag behöver definitivt minska mina uppvärmningskostnader.
کاهش دادن
من قطعاً نیاز دارم هزینههای گرمایشی خود را کاهش دهم.
hitta tillbaka
Jag kan inte hitta tillbaka.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.
gå
Han tycker om att gå i skogen.
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.
avbryta
Kontraktet har avbrutits.
لغو شدن
قرارداد لغو شده است.
utvärdera
Han utvärderar företagets prestanda.
ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی میکند.
utforska
Människor vill utforska Mars.
کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.
äta
Hönorna äter kornen.
خوردن
جوجهها دانهها را میخورند.
bära
De bär sina barn på sina ryggar.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.
gå in
Tunnelbanan har just gått in på stationen.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
undersöka
Blodprover undersöks i detta labb.
بررسی کردن
نمونههای خون در این آزمایشگاه بررسی میشوند.
diska
Jag gillar inte att diska.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.
älska
Hon älskar sin katt mycket.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.