کتاب لغت

fa ‫روزهای هفته‬   »   el Ημέρες της εβδομάδας

‫9 [نه]‬

‫روزهای هفته‬

‫روزهای هفته‬

9 [εννέα]

9 [ennéa]

Ημέρες της εβδομάδας

[Ēméres tēs ebdomádas]

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی يونانی بازی بیشتر
‫دوشنبه‬ η Δευτέρα η Δευτέρα 1
ē D--té-a ē Deutéra
‫سه شنبه‬ η Τρίτη η Τρίτη 1
ē T---ē ē Trítē
‫چهارشنبه‬ η Τετάρτη η Τετάρτη 1
ē Tet--tē ē Tetártē
‫پنج شنبه‬ η Πέμπτη η Πέμπτη 1
ē -émp-ē ē Pémptē
‫جمعه‬ η Παρασκευή η Παρασκευή 1
ē Para---uḗ ē Paraskeuḗ
‫شنبه‬ το Σάββατο το Σάββατο 1
t--Sáb-a-o to Sábbato
‫یکشنبه‬ η Κυριακή η Κυριακή 1
ē Ky----ḗ ē Kyriakḗ
‫هفته‬ η εβδομάδα η εβδομάδα 1
ē---dom--a ē ebdomáda
‫از دوشنبه تا یکشنبه‬ από Δευτέρα έως Κυριακή από Δευτέρα έως Κυριακή 1
ap--De---ra-é-s K-ri-kḗ apó Deutéra éōs Kyriakḗ
‫اولین روز دوشنبه است.‬ Η πρώτη μέρα είναι η Δευτέρα. Η πρώτη μέρα είναι η Δευτέρα. 1
Ē-----ē mér--e--ai ē -e---ra. Ē prṓtē méra eínai ē Deutéra.
‫دومین روز سه شنبه است.‬ Η δεύτερη μέρα είναι η Τρίτη. Η δεύτερη μέρα είναι η Τρίτη. 1
Ē --út-r--mér------i------tē. Ē deúterē méra eínai ē Trítē.
‫سومین روز چهارشنبه است.‬ Η τρίτη μέρα είναι η Τετάρτη. Η τρίτη μέρα είναι η Τετάρτη. 1
Ē tr--ē ---a e-----ē-T-tá--ē. Ē trítē méra eínai ē Tetártē.
‫چهارمین روز پنج شنبه است.‬ Η τέταρτη μέρα είναι η Πέμπτη. Η τέταρτη μέρα είναι η Πέμπτη. 1
Ē ---a--ē m-----ínai-ē---m---. Ē tétartē méra eínai ē Pémptē.
‫پنجمین روز جمعه است.‬ Η πέμπτη μέρα είναι η Παρασκευή. Η πέμπτη μέρα είναι η Παρασκευή. 1
Ē--ém-tē --r---í-a----P---sk-uḗ. Ē pémptē méra eínai ē Paraskeuḗ.
‫ششمین روز شنبه است.‬ Η έκτη μέρα είναι το Σάββατο. Η έκτη μέρα είναι το Σάββατο. 1
Ē é--ē -----eínai -o-S-bbat-. Ē éktē méra eínai to Sábbato.
‫هفتمین روز یکشنبه است.‬ Η έβδομη μέρα είναι η Κυριακή. Η έβδομη μέρα είναι η Κυριακή. 1
Ē---do-ē -é-----nai-ē Ky--akḗ. Ē ébdomē méra eínai ē Kyriakḗ.
‫هفته هفت روز دارد.‬ Η εβδομάδα έχει επτά ημέρες. Η εβδομάδα έχει επτά ημέρες. 1
Ē --d-m-d- é---i---t----é-es. Ē ebdomáda échei eptá ēméres.
‫ما فقط پنج روز کار می‌کنیم.‬ Δουλεύουμε μόνο πέντε ημέρες. Δουλεύουμε μόνο πέντε ημέρες. 1
D----úoume--ón- -én-e-ē-éres. Douleúoume móno pénte ēméres.

‫زبان اختراعی اسپرانتو‬

‫انگلیسی مهم ترین زبان جهانگیر امروز است.‬ ‫هر کس باید با استفاده از آن قادر به ایجاد ارتباط باشد.‬ ‫اما زبان های دیگر هم قصد رسیدن به این هدف را دارند.‬ ‫برای مثال، زبان های اختراعی.‬ ‫زبان های اختراعی به منظوری اختراع شده و توسعه یافته اند.‬ ‫بدین معنی، که آنها برمبنای یک برنامه طراحی شده اند.‬ ‫در زبان های اختراعی، عناصری از زبان های مختلف با هم جمع شده اند.‬ ‫بدین ترتیب، این زبان ها باید برای یادگیری هرچه بیشتر از مردم آسان باشد.‬ ‫هدف هر زبان اختراعی ایجاد ارتباطات بین المللی است.‬ ‫شناخته شده ترین زبان اختراعی اسپرانتو است.‬ ‫این زبان برای اولین بار در سال 1887 در ورشو معرفی شد.‬ ‫مؤسس آن هنرمند لودویک ال زامنهوف بود.‬ ‫او معتقد بود که علت اصلی ناآرامی های (اجتماعی) ناشی از مشکل ارتباطات است.‬ ‫بنابراین، او می خواست برای ایجاد وحدت بین مردم یک زبان ایجاد کند.‬ ‫که مردم بتوانند بوسیله آن، با یکدیگر در یک سطح برابر صحبت کنند.‬ ‫نام مستعار این هنرمند، دکتر اسپرانتو، به معنی امیدوار بود.‬ ‫این نشان می دهد که او چه اندازه به رؤیای خود معتقد بود.‬ ‫اما ایده تفاهم جهانی از این بسیار قدیمی تر است.‬ ‫تا به امروز، بسیاری از زبان های مختلف اختراعی بوجود آمده اند.‬ ‫اهداف این زبان ها در ارتباط با مسائلی مانند مدارا و حقوق بشر است.‬ ‫امروز در بیش از 120 کشور جهان مردم به اسپرانتو مسلط هستند.‬ ‫اما انتقاد ازاسپرانتو نیز وجود دارد.‬ ‫به عنوان مثال، 70 درصد از واژگان آن از لاتین گرفته شده است.‬ ‫زبان اسپرانتو به طور مشخص بر پایه زبان های هند و اروپایی شکل گرفته است.‬ ‫افرادی که به این زبان صحبت می کنند افکار و ایده های خود را در همایش ها و انجمن ها مبادله می کنند.‬ ‫جلسات و سخنرانی ها به طور منظم تشکیل می شوند.‬ ‫بسیار خوب، آیا شما با مقداری اسپرانتو موافقید؟‬ Ĉu vi parolas Esperanton? – Jes, mi parolas Esperanton tre bone!