کتاب لغت

fa ‫روزهای هفته‬   »   th วัน

‫9 [نه]‬

‫روزهای هفته‬

‫روزهای هفته‬

9 [เก้า]

gâo

วัน

wan

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی تايلندی بازی بیشتر
‫دوشنبه‬ วันจันทร์ วันจันทร์ 1
wan---n wan-jan
‫سه شنبه‬ วันอังคาร วันอังคาร 1
wa--a-g--an wan-ang-kan
‫چهارشنبه‬ วันพุธ วันพุธ 1
w---p---t wan-póot
‫پنج شنبه‬ วันพฤหัสบดี วันพฤหัสบดี 1
wan-p-e-u-ha---s---ba----e wan-préu-hàt-sà-baw-dee
‫جمعه‬ วันศุกร์ วันศุกร์ 1
wan--o--k wan-sòok
‫شنبه‬ วันเสาร์ วันเสาร์ 1
wa--s-̌o wan-sǎo
‫یکشنبه‬ วันอาทิตย์ วันอาทิตย์ 1
wa--a-t-́t wan-a-tít
‫هفته‬ สัปดาห์ / อาทิตย์ สัปดาห์ / อาทิตย์ 1
sa---da---tít sàp-da-a-tít
‫از دوشنبه تا یکشنبه‬ ตั้งแต่วันจันทร์ถึงวันอาทิตย์ ตั้งแต่วันจันทร์ถึงวันอาทิตย์ 1
d---- ---e--an---n-tĕ-ng --n aa--ít dtâng dtàe wan jan tĕung wan aa-tít
‫اولین روز دوشنبه است.‬ วันที่หนึ่งคือวันจันทร์ วันที่หนึ่งคือวันจันทร์ 1
wan--e---nè--g--eu-wan--a----́ wan-têe-nèung-keu-wan-jan-tá
‫دومین روز سه شنبه است.‬ วันที่สองคือวันอังคาร วันที่สองคือวันอังคาร 1
wa----̂e-s------keu---n-a-g---n wan-têe-sǎwng-keu-wan-ang-kan
‫سومین روز چهارشنبه است.‬ วันที่สามคือวันพุธ วันที่สามคือวันพุธ 1
w---te---s-̌--keu--an-póot wan-têe-sǎm-keu-wan-póot
‫چهارمین روز پنج شنبه است.‬ วันทีสี่คือวันพฤหัสบดี วันทีสี่คือวันพฤหัสบดี 1
wa--t---sè---e--wan-pr-́--à--ba--dee wan-tee-sèe-keu-wan-prí-hàt-bà-dee
‫پنجمین روز جمعه است.‬ วันที่ห้าคือวันศุกร์ วันที่ห้าคือวันศุกร์ 1
w------e---̂-k---w-----̀-k wan-têe-hâ-keu-wan-sòok
‫ششمین روز شنبه است.‬ วันที่หกคือวันเสาร์ วันที่หกคือวันเสาร์ 1
w---t-̂--------eu-----s--o wan-têe-hòk-keu-wan-sǎo
‫هفتمین روز یکشنبه است.‬ วันที่เจ็ดคือวันอาทิตย์ วันที่เจ็ดคือวันอาทิตย์ 1
wan-------èt-ke-----------t wan-têe-jèt-keu-wan-a-tít
‫هفته هفت روز دارد.‬ หนึ่งสัปดาห์มีเจ็ดวัน หนึ่งสัปดาห์มีเจ็ดวัน 1
ne-----sà--d---ee--e----an nèung-sàp-da-mee-jèt-wan
‫ما فقط پنج روز کار می‌کنیم.‬ เราทำงานเพียงห้าวัน เราทำงานเพียงห้าวัน 1
rao-ta--ng-n-p-ang---̂-w-n rao-tam-ngan-piang-hâ-wan

‫زبان اختراعی اسپرانتو‬

‫انگلیسی مهم ترین زبان جهانگیر امروز است.‬ ‫هر کس باید با استفاده از آن قادر به ایجاد ارتباط باشد.‬ ‫اما زبان های دیگر هم قصد رسیدن به این هدف را دارند.‬ ‫برای مثال، زبان های اختراعی.‬ ‫زبان های اختراعی به منظوری اختراع شده و توسعه یافته اند.‬ ‫بدین معنی، که آنها برمبنای یک برنامه طراحی شده اند.‬ ‫در زبان های اختراعی، عناصری از زبان های مختلف با هم جمع شده اند.‬ ‫بدین ترتیب، این زبان ها باید برای یادگیری هرچه بیشتر از مردم آسان باشد.‬ ‫هدف هر زبان اختراعی ایجاد ارتباطات بین المللی است.‬ ‫شناخته شده ترین زبان اختراعی اسپرانتو است.‬ ‫این زبان برای اولین بار در سال 1887 در ورشو معرفی شد.‬ ‫مؤسس آن هنرمند لودویک ال زامنهوف بود.‬ ‫او معتقد بود که علت اصلی ناآرامی های (اجتماعی) ناشی از مشکل ارتباطات است.‬ ‫بنابراین، او می خواست برای ایجاد وحدت بین مردم یک زبان ایجاد کند.‬ ‫که مردم بتوانند بوسیله آن، با یکدیگر در یک سطح برابر صحبت کنند.‬ ‫نام مستعار این هنرمند، دکتر اسپرانتو، به معنی امیدوار بود.‬ ‫این نشان می دهد که او چه اندازه به رؤیای خود معتقد بود.‬ ‫اما ایده تفاهم جهانی از این بسیار قدیمی تر است.‬ ‫تا به امروز، بسیاری از زبان های مختلف اختراعی بوجود آمده اند.‬ ‫اهداف این زبان ها در ارتباط با مسائلی مانند مدارا و حقوق بشر است.‬ ‫امروز در بیش از 120 کشور جهان مردم به اسپرانتو مسلط هستند.‬ ‫اما انتقاد ازاسپرانتو نیز وجود دارد.‬ ‫به عنوان مثال، 70 درصد از واژگان آن از لاتین گرفته شده است.‬ ‫زبان اسپرانتو به طور مشخص بر پایه زبان های هند و اروپایی شکل گرفته است.‬ ‫افرادی که به این زبان صحبت می کنند افکار و ایده های خود را در همایش ها و انجمن ها مبادله می کنند.‬ ‫جلسات و سخنرانی ها به طور منظم تشکیل می شوند.‬ ‫بسیار خوب، آیا شما با مقداری اسپرانتو موافقید؟‬ Ĉu vi parolas Esperanton? – Jes, mi parolas Esperanton tre bone!