کتاب لغت

fa ‫سؤال کردن 2‬   »   ar ‫طرح / وجّه أسئلة 2‬

‫63 [شصت و سه]‬

‫سؤال کردن 2‬

‫سؤال کردن 2‬

‫63 [ثلاثة وستون]‬

63 [thlatht wastun]

‫طرح / وجّه أسئلة 2‬

[itrah / wjjh 'asyilat 2]

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی عربی بازی بیشتر
‫من یک سرگرمی‌(کار تفریحی) دارم.‬ ‫لدي هواية.‬ ‫لدي هواية.‬ 1
l-i -aw--a--. ldi hawayata.
‫من تنیس بازی می‌کنم.‬ ‫إني ألعب كرة المضرب.‬ ‫إني ألعب كرة المضرب.‬ 1
'-i-i-'ale-b ku-a- a--u--ab-. 'iini 'aleab kurat almudraba.
‫زمین تنیس کجاست؟‬ ‫أين هو ملعب كرة المضرب؟‬ ‫أين هو ملعب كرة المضرب؟‬ 1
'--n hu-ma-----k-rat -lm-rb? 'ayn hu maleab kurat almdrb?
‫آیا تو یک سرگرمی‌(کار تفریحی) داری؟‬ ‫ألديك هواية؟‬ ‫ألديك هواية؟‬ 1
a---i- h-w-y-? alidik hawayt?
‫من فوتبال بازی می‌کنم.‬ ‫ألعب كرة القدم.‬ ‫ألعب كرة القدم.‬ 1
al-e-- k--at----a-am-. alaeab kurat alqadama.
‫زمین فوتبال کجاست؟‬ ‫أيبن هو ملعب كرة القدم؟‬ ‫أيبن هو ملعب كرة القدم؟‬ 1
a-b-n h- ma-e-b kura--alqa---? aybin hu maleab kurat alqadma?
‫بازویم درد می‌کند.‬ ‫إنّ ذراعي يؤلمني.‬ ‫إنّ ذراعي يؤلمني.‬ 1
'in----rae- --l----. 'in dhiraei yulamni.
‫دست و پایم هم درد می‌کنند.‬ ‫وكذلك قدمي ويدي تؤلمانني.‬ ‫وكذلك قدمي ويدي تؤلمانني.‬ 1
w-adhi--k q--a-i-n---yadi-t-l----ini. wkadhilak qadamiun wayadi tulimanini.
‫دکتر کجاست؟‬ ‫أهناك طبيب؟‬ ‫أهناك طبيب؟‬ 1
a--n---ta--y-? ahunak tabiyb?
‫من یک خودرو دارم.‬ ‫ عندي سيارة.‬ ‫ عندي سيارة.‬ 1
ei-di-s--aara-. eindi sayaarat.
‫من یک موتورسیکلت هم دارم.‬ ‫ولدي أيضاً دراجة نارية.‬ ‫ولدي أيضاً دراجة نارية.‬ 1
wl-di -y------------an--aar-at-. wludi aydaan dirajatan naariata.
‫ پارکینگ کجاست؟‬ ‫أهناك موقف للسيارات؟‬ ‫أهناك موقف للسيارات؟‬ 1
ahun-k -aw-i- l--s---r--? ahunak mawqif lilsiyarat?
‫من یک پلیور دارم.‬ ‫لدي كنزة صوف.‬ ‫لدي كنزة صوف.‬ 1
l----i--za--s-w-an. ldi kinazat sawfan.
‫من یک کاپشن و یک شلوار جین هم دارم.‬ ‫ولدي أيضاً سترة وبنطال جينز.‬ ‫ولدي أيضاً سترة وبنطال جينز.‬ 1
w-u------aa------a--------ni--l --yin-a. wludi aydaan satratan wabinital jayinza.
‫ماشین لباس شویی کجاست؟‬ ‫أين هي الغسالة؟‬ ‫أين هي الغسالة؟‬ 1
a-n -i-a-g-----at? ayn hi alghasalat?
‫من یک بشقاب دارم.‬ ‫لدي صحن (طبق).‬ ‫لدي صحن (طبق).‬ 1
ld- -ah----b-). ldi sahn (tbq).
‫من یک کارد، یک چنگال و یک قاشق دارم.‬ ‫ولدي سكين، وشوكة، وملعقة.‬ ‫ولدي سكين، وشوكة، وملعقة.‬ 1
w--di sik-y-- --s----at--wam-leaq-ta. wladi sikayn, washawkat, wamuleaqata.
‫نمک و فلفل کجاست؟‬ ‫أين الملح والفلفل؟‬ ‫أين الملح والفلفل؟‬ 1
ay--a-m--i-u-walf-----a? ayn almulihu walfalifla?

‫واکنش بدن به سخن‬

‫گفتار در مغز ما آماده می شود.‬ ‫مغز ما درهنگام گوش دادن یا نوشتن فعّال است.‬ ‫این فعّالیّت را می توان با استفاده از روش های مختلف اندازه گیری کرد.‬ ‫تنها مغز ما نیست که به محرک های زبانی واکنش نشان می دهد.‬ ‫مطالعات اخیر نشان می دهد که صحبت کردن هم بدن ما را فعّال می سازد.‬ ‫بدن ما زمانی که کلمات خاصی را می شنود یا می خواند فعّال می شود.‬ ‫مهمتر از همه، کلماتی که واکنش های فیزیکی را توصیف می کنند.‬ ‫کلمه لبخند مثال خوبی در این مورد است.‬ ‫هنگامی که ما این کلمه را می خوانیم، ما "عضله لبخند" خود را حرکت می دهیم.‬ ‫کلمات منفی نیز دارای اثرات قابل اندازه گیری هستند.‬ ‫نمونه آن این واژه درد است.‬ ‫وقتی ما این کلمه را می خوانیم، بدن ما واکنش درد واضحی از خود نشان می دهد.‬ ‫پس می توان گفت که ما هر مطلبی را که می خوانیم یا می شنویم را تقلید می کنیم.‬ ‫هرچه بیان روشن تر باشد، واکنش بیشتری به آن نشان می دهیم.‬ ‫یک توصیف دقیق باعث ایجاد یک واکنش قوی می شود.‬ ‫فعّالیّت بدن در یک تحقیق اندازه گیری شد.‬ ‫به افراد شرکت کننده در آزمایش کلمات مختلفی نشان داده شد.‬ ‫این کلمات مثبت و منفی بودند.‬ ‫حالات چهره این افراد در طول آزمایش تغییر می کرد.‬ ‫حرکات دهان و پیشانی متفاوت بود.‬ ‫این امر ثابت می کند که بیان اثر قدرتمندی بر ما دارد.‬ ‫واژه ها بیش از یک وسیله ارتباطی هستند.‬ ‫مغز ما گفتار را به زبان بدن ترجمه می کند.‬ ‫در مورد این که این کار دقیقا چگونه انجام می شود هنوز تحقیق نشده است.‬ ‫این امکان وجود دارد که نتایج حاصل از این مطالعه دارای تبعاتی باشد.‬ ‫پزشکان در حال بررسی بهترین روش برای درمان بیماران هستند.‬ ‫زیرا بسیاری از افراد بیمار باید یک دوره طولانی درمان را طی کنند.‬ ‫و در این جریان، صحبت های زیادی وجود دارد...‬