کتاب لغت

fa ‫اجازه داشتن برای انجام کاری / مجاز به انجام کاری بودن‬   »   he ‫מותר משהו ‬

‫73 [هفتاد و سه]‬

‫اجازه داشتن برای انجام کاری / مجاز به انجام کاری بودن‬

‫اجازه داشتن برای انجام کاری / مجاز به انجام کاری بودن‬

‫73 [שבעים ושלוש]‬

73 [shiv'im w'shalosh]

‫מותר משהו ‬

mutar mashehu

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی عبری بازی بیشتر
‫تو اجازه داری رانندگی کنی؟‬ ‫כבר מותר לך לנהוג במכונית?‬ ‫כבר מותר לך לנהוג במכונית?‬ 1
k-a- --t-- lek---lakh-li--o---a--k--ni-? kvar mutar lekha/lakh linhog bamekhonit?
‫تو اجازه داری الکل بنوشی؟‬ ‫כבר מותר לך לשתות אלכוהול?‬ ‫כבר מותר לך לשתות אלכוהול?‬ 1
k------ta- -ekh-/l--- -i-htot --k-hol? kvar mutar lekha/lakh lishtot alkohol?
‫تو اجازه داری تنها به خارج سفر کنی؟‬ ‫כבר מותר לך לנסוע לבד לחול?‬ ‫כבר מותר לך לנסוע לבד לחול?‬ 1
k-a- -ut------ha-l----------a le-ad---x--? kvar mutar lekha/lakh linso’a levad lexul?
‫اجازه داشتن‬ ‫מותר‬ ‫מותר‬ 1
mut-r mutar
‫اجازه هست اینجا سیگار بکشیم؟‬ ‫מותר לנו לעשן כאן?‬ ‫מותר לנו לעשן כאן?‬ 1
mu-a--l----l-'ashen k-'n? mutar lanu le'ashen ka'n?
‫اینجا سیگار کشیدن مجاز است؟‬ ‫מותר לעשן כאן?‬ ‫מותר לעשן כאן?‬ 1
m-t-----'as-en ----? mutar le'ashen ka'n?
‫ می‌شود با کارت اعتباری پرداخت کرد؟‬ ‫אפשר לשלם בכרטיס אשראי?‬ ‫אפשר לשלם בכרטיס אשראי?‬ 1
efsh-----s-a-em beka---s as-ra-i? efshar leshalem bekartis ashra'i?
‫می‌شود با چک پرداخت کرد؟‬ ‫אפשר לשלם בצ’ק?‬ ‫אפשר לשלם בצ’ק?‬ 1
e-s-a- --s-a--m-b--heq? efshar leshalem b'cheq?
‫ می‌شود فقط نقد پرداخت کرد؟‬ ‫מותר לשלם במזומן בלבד?‬ ‫מותר לשלם במזומן בלבד?‬ 1
mutar -e--ale--b-m-um-n ----ad? mutar leshalem bimzuman bilvad?
‫می‌توانم یک لحظه تلفن بزنم؟‬ ‫מותר לי לטלפן?‬ ‫מותר לי לטלפן?‬ 1
mu--- l---e----en? mutar li letalpen?
‫می‌توانم یک لحظه چیزی بپرسم؟‬ ‫אפשר לשאול משהו?‬ ‫אפשר לשאול משהו?‬ 1
e--ha- ---h-------hehu? efshar lish'ol mashehu?
‫می‌توانم یک لحظه چیزی بگویم؟‬ ‫אפשר לומר משהו?‬ ‫אפשר לומר משהו?‬ 1
ef---r--om-r---s-ehu? efshar lomar mashehu?
‫او (مرد) اجازه ندارد در پارک بخوابد.‬ ‫אסור לו לישון בפארק.‬ ‫אסור לו לישון בפארק.‬ 1
a-ur lo ---h-n --p-'--. asur lo lishon bapa'rq.
‫او (مرد) اجازه ندارد در خودرو بخوابد.‬ ‫אסור לו לישון במכונית.‬ ‫אסור לו לישון במכונית.‬ 1
as-r-----is-----ame-honit. asur lo lishon bamekhonit.
‫او (مرد) اجازه ندارد درایستگاه قطار بخوابد.‬ ‫אסור לו לישון בתחנת הרכבת.‬ ‫אסור לו לישון בתחנת הרכבת.‬ 1
a-u- l- -is-on-b-t-xa-a--h-----v--. asur lo lishon betaxanat harakevet.
‫اجازه داریم بنشینیم؟‬ ‫אנחנו יכולים לשבת?‬ ‫אנחנו יכולים לשבת?‬ 1
an---u---khol-m-l-s--vet? anaxnu y'kholim lashevet?
‫می‌توانیم لیست غذا را داشته باشیم؟‬ ‫אפשר לקבל את התפריט?‬ ‫אפשר לקבל את התפריט?‬ 1
e-s-ar--e--b-l----h-t--rit? efshar leqabel et hatafrit?
‫می‌توانیم جدا پرداخت کنیم؟‬ ‫אפשר לשלם בנפרד?‬ ‫אפשר לשלם בנפרד?‬ 1
e---ar -es-al-- ----f-ad? efshar leshalem benifrad?

‫چگونه مغز لغات جدید را می آموزد‬

‫هنگامی که ما لغات جیید را می آموزیم، مغز ما مطالب جدید را ذخیره می کند.‬ ‫یادگیری تنها با تکرار مداوم میسّر است.‬ ‫این که مغز ما چگونه کلمات را ذخیره می کند بستگی به چندین عامل دارد.‬ ‫اما مهم ترین موضوع این است که ما به طور منظم لغات را بازبینی می کنیم.‬ ‫تنها کلماتی که از آن بیشتر استفاده می کنیم و یا می نویسیم ، ذخیره می شود.‬ ‫می توان گفت که این واژه ها مانند تصاویر بایگانی شده اند.‬ ‫این اصل یادگیری در میمون ها نیز صادق است.‬ ‫اگر میمون ها کلماتی را به اندازه کافی ببینند، می توانند "خواندن" این کلمات را یاد بگیرند.‬ ‫هرچند آنها معنی کلمات را درک نمی کنند، امّا شکل آن را تشخیص می دهند.‬ ‫برای سخن گفتن روان به یک زبان، ما به کلمات زیادی نیاز داریم.‬ ‫بدین منظور، کلمات باید بخوبی سازماندهی شده باشند.‬ ‫زیرا حافظه ما مانند یک بایگانی عمل می کند.‬ ‫برای پیدا کردن سریع یک کلمه، باید بدانیم که آن را در کجا می توان جستجو کرد.‬ ‫بنابراین بهتر است که کلمات را در یک زمینه خاص بیاموزیم.‬ ‫پس از آن مغز ما همیشه می تواند "پرونده" درست را باز کند.‬ ‫اما حتّی آن چه که را آموخته ایم را می توانیم به آسانی فراموش کنیم.‬ ‫در این حالت، اطلاعات از حافظه فعّال به حافظه غیر فعّال منتقل می شود.‬ ‫با فراموش کردن، ما خود را از اطلاعاتی که به آن نیاز نداریم خلاص می کنیم.‬ ‫بدین طریق مغز ما فضا را برای اطلاعات جدیدتر و مهم تر باز می کند.‬ ‫بنابراین، مهم است که ما به طور منظّم اطلاعات خود را فعّال کنیم.‬ ‫اما اطلاعاتی که در حافظه منفعل وجود دارد به طور دائم از بین نرفته است.‬ ‫هنگامی که ما یک کلمه فراموش شده را می بینیم، دوباره آن را به یاد می آوریم.‬ ‫ما مطالبی راکه قبلا یاد گرفته ایم را برای بار دوّم سریع تر می آموزیم.‬ ‫کسانی که می خواهند حوزه لغت خود را تقویت کنند باید سرگرمی های بیشتری داشته باشند.‬ ‫زیرا هر یک از ما دارای علاقه های خاصی هستیم.‬ ‫بنابراین، ما معمولا خود را با همان چیزها مشغول نگه می داریم.‬ ‫اما زبان متشکل از بسیاری از زمینه های مختلف معنایی است.‬ ‫شخصی که به سیاست علاقمند است، باید گاهی هم روزنامه های ورزشی مطالعه کند.‬